تحلیل : اصلاح اساسی یا تغییر نظام جهموری اسلامی ایران، ممکن یا به صلاح است؟
در داخل و خارج ایران کم نیستند کسانی که بدلیل گسترش سوی مدیریت، فقر، فساد اداری و اجتماعی، فاصله طبقاتی فراوان و وجود محدویت های مختلف در بحث حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی و سیاسی و غیره که متاسفانه باعث نارضایتی فراوان در بین طبقات مختلف منجمله طبقه متوسط و پایین جامعه گردیده است به موضوع تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران با یک نظام لاییک ( غیر دینی) متکی به مردم سالاری فکر می کنند.
بنده سعید شجاعی سعدی بعنوان یک تحلیلگر و نیز یک فعال اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی و کسی که در نوجوانی در جریان مبارزات مردم ایران برای پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357(در حد وسع سن نوجوانی)نقش داشته بر اساس پژوهش های خود بر این باورم حتی اگر تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران در عمل بر فرض نزدیک به محال ممکن هم باشد اینکار در شرایط کنونی کشور، منطقه و جهان به معنی تجزیه ایران و نابود شدن همه یا بخشی از جمعیت و استقلال ایران است.
در بهترین شرایط وضع ما می شود چیزی مانند شرایط وحشتناک و فاجعه بار کنونی در کشورهای لیبی، افغانستان، یمن، عراق و غیره.
هر چند متاسفانه بنظر می رسد مسئولین و کارگزاران کنونی ( بجز رهبری و تعداد اندکی از کارگزاران دلسوز و فهیم در نظام جمهوری اسلامی ) بقیه بی توجه به فقر و فلاکت معیشتی و اجتماعی و اخلاقی ناشی از سوی مدیریت، رانتخواری و نابسامانی و فساد گسترده در نظام اداری و اجرایی کشور، سرگرم بازیهای جناحی مسخره برای گسترش سلطه بیشترخود به منابع تولید قدرت و ثروت در ایران هستند و خطر بزرگ بیخ گوش خود و کشور را نمی بینند و یا مایل نیستند ببنند لذا اصطلاحا خود را به کوچه علی چپ زده اند.
اما بدبختانه از آنجا که این کارگزاران همه اینکار ها را در قالب نظامی انجام می دهند که پسوند اسلامی دارد لذا در جامعه تحقیقابیشتر مردم رفتار و کنش های آنها را پای دین گذاشته بهمین دلیل دین گریزی در بین اقشار مختلف جامعه متاسفانه در حال گسترش است که این بنوبه خود از همه فجایع کنونی که بدست این کار گزاران انجام شده است بزرگ تر است چرا که وقتی باورهای مشترک دینی یک ملت دچار خدشه شد این بنوبه خود منجر به یک خلع بزرگی اعتقادی می گردد که آن نیز می تواند به تولید امواج ویرانگر رفتار و کنش های فردی و جمعی بیانجامد که کمترین آثار آن سرنگونی نظام سیاسی و اخلاقی و از هم گسیختگی اجتماعی و ملی است.
حال پرسش بزرگ این است با این وضع چه باید کرد؟
از نگاه تحلیلی بنده بنظر می رسد در اذهان برخی مسئولان جمهوری اسلامی ایران دستکم خطر وقوع یک کنش سیاسی و اجتماعی ویرانگر غیر قابل پیش بینی احساس شده است.
همچنین بر اساس تحلیل بنده از آینده جمهوری اسلامی ایران بنظر می رسد دیر یا زود یک یا چند رفراندوم در نظام جمهوری اسلامی برای تغییر یا تکمیل یا تصحیح قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شود و یا حتی در همین نظام جمهوری اسلامی، مجلس موسسان برای انجام تغییرات اساسی تر برگزار گردد.
از سوی دیگر در تحلیل بنده بنظر می رسد که در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری اسلامی که قرار است در 28 خرداد 1400 انجام شود بعید نیست صلاحیت افرادی مانند سید محمد خاتمی و احمدی نژاد و یا حتی میر حسین موسوی و غیره (البته بشرط کاندید شدنشان ) چه توسط شورای نگهبان بشدت محافظه کار و چه با حکم حکومتی رهبرانقلاب اسلامی تائید شود. تایید چنین افرادی سوای میزان موفقیت یا عدم موفقیت آنها در کسب رای لازم برای رسیدن به ساختمان پاستور می تواند پیام دهنده شروع روندی در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد که نهایتا ممکن است منجر به خیر دنیا و آخرت برای آنها و مردم در آینده گردد. خیری که در آن فقر،فاصله طبقاتی، توزیع نا عادلانه ثروت و فساد اداری و اجتماعی و دین گریزی کنونی جای خود را به عدالت، رفاه و کرامت انسانی و اخلاقی در کشور دهد. دعا کنیم که چنین باد. آمین .