تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و پیامدهای آن برای ایران و جهان

مقدمه:

بررسی شرایط قبل از تجاوز نظامی روسیه به اوکراین بیانگر آن است که پوتین رئیس جمهور روسیه خواسته یا ناخواسته وارد بازی دو سر باختی شده است که خود و روسیه را حتی اگر موفق شود اوکراین را تجزیه، اشغال و به قلمرو کشورش ضمیمه کند با چالش های جدی و ویرانگر سیاسی، امنیتی و اقتصادی در داخل و خارج آن کشور روبرو سازد.

الف: پیامدهای تجاوز روسیه به اوکراین برای جهان

نظم جهانی حتی قبل از حمله روسیه دچار بحران اساسی بود و اینک با تجاوز نظامی روسیه به اوکراین که احتمالا به قصد سرنگونی دولت غربگرای زلنسکی رئیس جمهور اوکراین و تجزیه و یا الحاق کامل آن کشور به روسیه صورت پذیرفته است، متأسفانه اوضاع جهان را شبیه به یک جنگل وحشی نموده است و بهمین دلیل  من سعید شجاعی سعدی بعنوان یک تحلیلگر و پژوهشگر فرهنگ و صلح جهانی در اینترنت، شرایط سیاسی، امنیتی و اقتصادی کنونی جهان را بعد از حمله روسیه به اوکراین "آنار شیست جنگلی" می نامم.

شکی ندارم از این به بعد جهان روی آرامش نخواهد دید و نقاط مختلف آن که قبل از تهاجم روسیه به اوکراین در تب و تاب احتمالی برای شروع جنگ به‌سر می بردند هم اکنون در اوج تحریک و آمادگی برای شروع جنگ و درگیریهای نظامی به‌سر خواهند برد برای مثال بحران دو کره و ادعای مالکیت چین بر تایوان و همچنین اختلافات بین چین با کشورهاییی مانند ژاپن، فیلیین، اندونزی و حتی اختلافات بین ترکیه با یونان و جنگ آشکار و پنهان بین اسراییل با فلسطینیان و نیز وضعیت کنونی در عراق، یمن، سوریه و لیبی براحتی می تواند به یک جنگ تمام عیار منجر شود.

من بر این باورم که اگر آقای پوتین همین الان اعلام آتش‌بس نماید و همه نیروهای خود را از اوکراین فرا بخواند نیز شرایط هرگز به قبل از حمله روسیه به اوکراین برنخواهد گشت چرا که وضعیت و نظم کنونی جهان در این چند روز بشدت دچار تنش اساسی شده است و زخمهای وارد شده بر پیکر آن اجازه برگشت به شرایط قبل را نخواهد داد.

       ب: پیامدهای تجاوز روسیه به اوکراین برای ایران و نظام جمهوری اسلامی

کاملا هویدا است که تفکری در جمهوری اسلامی ایران همانقدر که از غرب نفرت دارد و به آن بی اعتماد است بهمان نسبت به چین و بویژه روسیه تحت حاکمیت ولادمیر پوتین علاقمند و اعتماد دارند.

 بررسی تاریخی نشان می دهد روسیه دو عهد نامه ننگین تجزیه ایران را به زور اسلحه  و با تحقیر ملت و دولتهای وقت قاجار بر این سرزمین تحمیل نموده است.

همچنین این کشور در دو جنگ جهانی اول و دوم بهمراه متحدین غربی  نظیر امریکا و انگلیس به بهانه نفوذ دشمنانشان به ایران (البته بعد ازراه انداختن کشتارهای بیرحمانه و تحمیل فقر و بیماری در کشور) توانستند ایران را به اشغال خود در بیاورند و هر آنچه میلشان بود و منافعشان ایجاب می کرد بر سر ملک و مردم بینوا و مظلوم ایران بیاورند.

تاریخ از کشتار حدود 6 تا 10 میلیون ایرانی خبر می دهد که یا مستقیما توسط سلاحهای دول غربی و شرقی به شهادت رسیدند و یا توسط رواج عمدی بیماریهای مختلفی مانند وبا و غیره بر مردم ایران و کشتار آنها این جنایت وحشیانه روا داشتند.

بنا بر این  اگر اعتماد به غرب مصلحت نیست قطعا و بیشتر به چین و روسیه بدلایل مختلف و منجمله به دلایل تاریخی گفته شده اصلا به صلاح امنیت و تمامیت ارضی و استقلال ایران و جمهوری اسلامی  نیست.

کافی است بیاد بیاوریم که در 43 سال گذشته روسیه و چین بارها به قعطنامه های سازمان ملل بر علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران یا رای مثبت دادند و یا رای ممتنه تا آنها براحتی ضد ایران بتصویب برسند.

کاملا معلوم است  که نه بدلایل تاریخی،مذهبی،  فرهنگی، سیاسی یا نژادی هیچگونه دلیلی وجود ندارد که روسیه و چین بخواهند از ایران و جمهوری اسلامی حمایت کنند بلکه بیشتر بنظر می رسد چین و روسیه فقط به این دلیل در حال حاضر در حرف و ظاهر جمهوری اسلامی ایران را می خواهند تا بتوانند از آن بعنوان ابزاری برای معامله با غرب استفاده نمایند و در درگیریهای نظامی احتمالی در آینده از آن بعنوان گوشت دم توپ و خاکریز دفاعی برای تامین امنیت و منافع ملی خود استفاده نمایند.

پ: ما چه باید بکنیم تا قربانی بازیهای سیاسی و نظامی غرب و شرق نشویم

بهترین راه ممکن فقط و فقط در نظر گرفتن تامین منافع و امنیت ملی ایران و جمهوری اسلامی است و نه گام برداشتن در جهاتی که ناخواسته منافع و امنیت ملی ایران را لگد مال نموده و به منافع کشورهای غربی و شرقی کمک نماید.

برجام باید فورا و بی توجه به منافع غرب و شرق احیا گردد و توان نظامی همه‌جانبه ما بسرعت و بشدت بروز شود.

حتما مطلوب و لازم است تا روابط بین المللی ما در دوره جدید بعد از تجاوز نظامی روسیه به اوکراین شفاف و همه‌جانبه نگر و هوشمند گردد و به افکار عمومی داخلی و جهان ثابت کنیم که حد اعتدال  در رابطه با شرق و غرب را رعایت می نمایم و اساسا ایران اگر در بلوک غرب نیست در بلوک نظامی شرق نیز حضور ندارد و شریک تجاوزات و جنایت آنها بر علیه دیگر کشورها هم نیست.

ت: نظام اداری فساد زده مانع تامین امنیت و منافع ملی در جمهوری اسلامی ایران شده است.

نظام اداری و اجرایی کشور بسیار فساد زده و مسن و بی اثر شده است با تغییر قانون اساسی باید 

این مشکل مهم فورا اصلاح گردد.

 همچنن من بعنوان یک فردی که در جریان مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 آنهم در سن حدود شانزده سالگی شرکت فعال داشته و شاهد شهید شدن و ریختن خونهای بسیاری برای ایجاد مدینه فاضله در کشور بودم و نیز بعنوان یک پژوهشگر و مدیری میانی استانی که توسط مفسدین در همین نظام اداری بدلیل پایبندی به قانون،اصول، اخلاق و مدیریت و برغم دارا بودن سواد و هوش خداداده بعد از پرونده سازی وادار به استعفای اجباری گردیدم و نیز بعنوان یک تحلیلگر و فعال اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی که طی سالیانی زیاد بی مزد و مواجب و بر اساس احساس مسئولیت دینی و انسانی و ملی برای جلوگیری از جنگ و ویرانی در منطقه و جهان،  هزاران مطلب بر اساس پژوهش های انجام شده را در صفحات اینترنتی خود بدو زبان فارسی و انگلیسی منتشر نموده ام و در اینباره دهها نامه به مسئولان کشورها و سازمانهای بین المللی ارسال نموده ام بر این باورم که بخشی از مسئولان (چه اصلاح طلب و چه اصوالگرا ) در جمهوری اسلامی ایران با سوی استفاد از موقعیت خود و رانتخواری به افرادی مرفه و بی درد تبدیل شده اند که فقر و فلاکت معیشتی مردم که ناشی از سوی مدیریت و رانتخواری و فساد آنها به بهانه کار اقتصادی و دور زدن تحریمها  به‌وجود آمده است، برایشان فقط در حرف مهم است و نه در واقعیت بهترین گواه این مطلب مواردی است که توسط قوه قضاییه مورد بررسی و منجر به صدور حکم شده است قطعا این محاکمات نمونه ای از خروارها پرونده تشکیل شده یا نشده از فساد مفسدین در دستگاههای اداری و اجرایی و غیره نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که با زیر پا گذاشتن همه اصول دینی و مدیریتی و انسانی از راه فقیر کردن مردم ایران به ثزوت افسانه ای دست یافته اند که حرامشان باد.

اگر شرایط گفته شده فورا اصلاح نگردد بعید نیست در آینده منجر به نارضایتی بیشتر و خدای ناکرده به خطر افتادن امنیت و نمامیت ارضی و منافع و استقلال کشور بدلیل سوی استفاده دشمنان واقعی و دشمنان دوست نمای جمهوری اسلامی ایران گردد.

قطعا و تحقیقا و با بررسی سوابق تاریخی در جهان بر اهل منطق و واقعیتگرایان معلوم است که ملت گرسنه و فقیر بدلیل آنکه فقر و گرسنگیش را ناشی از عملکرد و فساد صاحبان قدرت می‌داند اکثرا گوششان بدهکار حرف مسئولانش نیست و وقتی ملتی به حرف مسئولانشان گوش نکند بین ملت و دولت شکاف عمیق ایجاد می شود و این وضعیت یک زنگ خطر بزرگ و رسا برای موجودیت هر نظام سیاسی در جهان است در چنین شرایطی نظام سیاسی در جهان می تواند این چالش و خطر بزرگ را پشت سر بگذارد که به‌جای تکذیب و رد و یا سرکوب واقعیتها با پذیرش مشکلات و رویه های غلط فورا به رفع  و اصلاح آنها بپردازد.

   سعید شجاعی سعدی 8 اسفند 1400، شیراز