«پاسخ به پرسشهای متداول در باره خودم!».
«چرا ماندم چرا این همه تلاش با وجود آنهم بلا!»
«با شرف باشی شعور هم در پی است»
«بی شرف باشی، شرارت در پی است» «بیت اول شعری از خودم»
##
سالها پیش عزیزی که در شهر شیراز مسئولیتی داشت و اکنون دستش از دنیا کوتاه شده است مرتبا بمن میگفت:
خیلی با شرفی ، خیلی با غیرتی، لقمه حلال و شیر پاک دهنت رفته که با وجودی که ما و بچه های «فلان مکان و بهمان جا» خیلی بلا سرت آوردیم که شاید بروی ولی ماندی که ماندی!.
گفتم: چرا اینهمه کینه و غرض و مرض؟!.
گفت: وجودت چون خاری در چشمان ما است برای همین نگذاشتیم سال ۷۵ در پست و جایگاه اداریت بمانی و دروغ چرا هر کاری هم توانستیم کردیم تا جانت را هم بگیریم که نشد!.
خدا هم او و هم بقیه اهل قبور را بیامرزد.
##
حالا چرا ماندم و چرا اینهمه تلاش بی مزد و مواجب برای مردم و کشور آنهم در زمانه ای که هر فردی تا رانت و حقوق و دریافتی کلان نداشته باشد حاضر نیست قدمی از قدمی بردارد؟!
و این هم پاسخ بنده به همه «شبهات و پرسش ها!»
عزیزان دلم :
ایران سرزمین مقدس آبا و اجدادی همه ما ایرانیان است. هیچ کجا ایران نمی شود .
پس کجای دنیا بروم که مردم ، تاریخ و فرهنگی به این غنی داشته باشد.
اما در مورد چرا با وجود بقول آن مرحوم اینهمه بلایی که بر سرم آوردند مانده ام و برای جلوگیری از جنگ و نابودی منجمله همه آنهایی که در حق من اینهمه نامردی و رفتار وحشیانه انجام دادند به فارسی برای داخل و به انگلیسی برای مردمان و مسئولان ارشد سازمانها و کشورهای جهان بویژه غربی کار میکنم، فکر کنم اکنون پاسخ روشن شده باشد؛
عزیزان؛
انسان دارای شرف و شرافت, همیشه بخشنده، جوانمرد گذشت کار است و برای یک « دستمال قیصریه» را به آتش نمی کشد و بعلاوه اکنون بحث موجودیت یک کشور و یک ملت بزرگ با هفت هزارسال تاریخ و فرهنگ در میان است، کدام انسان با وجدان و دیندار، ملک و مملکت خود را برای نامردی، حسادت، غرض و مرض عده ای رها میکند و برای زندگی و خوشگذرانی بمانند بیشتر مسئولان سابق و گاه فعلی در نظام جمهوری و آقازاده هایشان به سواحل آمریکا و اروپا و کانادا میرود که من بروم!.
آنها که رفتند به خودشان مربوط است ولی من مانده ام ، میمانم و تا زنده هستم و رمقی در بدن داشته باشم با سلاح خود که هوش خدا داده ، سواد و قلم باشد از فرهنگ، صلح و امنیت، و منافع ملی ایران و ایرانی و تمدن بزرگ هفت هزارساله آن دفاع می کنم و به شیعه بودن خود نیز از صمیم قلب افتخار میکنم و همه آنهایی را که چه در بچه های بالا و پایین و محل و غیره در دهههای گذشته بقول آن مرحوم و از دید خودشان بدترین بلاهای ممکن را برسرم آوردند از صمیم قلب بخشیدم و خدا، رسولش، مولا علی ع و فرزندانش بویژه حضرت مولا امام مهدی عجل الله تعالی را شاهد میگیرم که سر سوزنی دلخوری از آنها ندارم چرا که به یک اصل دینی و انسانی معتقدم که « هرچه کنی بخود کنی ... گر همه خوب و بد کنی» و « چاه نکن بهر کسی ... اول خودت بعداً کسی ».
از همه اینها گذشت اهلش میداند که اکنون برغم تلاش چند دهه آن عزیزان اکنون در داخل و خارج به جایگاه معنوی رسیدم که بقول حضرت حافظ مپرس:
##
«دردِ عشقی کشیدهام که مَپُرس»
«زهرِ هجری چشیدهام که مَپُرس»
«همچون حافظ غریب در ره عشق»
«به مقامی رسیده ام که مپرس »
«یا حق »
سعید شجاعی سعدی
پژوهشگر و تحلیلگر اینترنت محور نقش فرهنگ در صلح، امنیت ملی و جهانی.
«شیراز ».