سکس سیاسی یا سیاست سکسی

سکس سیاسی یا سیاست سکسی غرب و بخصوص امریکا در جهان

خدمات شایان علمی و فنی و صنعتی و ... غرب و بخصوص امریکا (از قرن هفد هم میلادی تاکنون ) به تمدن دنیا و بشریت بر کسی پوشیده نیست ( همانگونه که تمدن ایرانی و اسلامی ما نیز هزاران سال است که همین نقش مثبت را در تمدن بشریت ایفا نموده است) اما غرب و امریکا بخصوص از حدود 1950 به بعد سعی نموده است تا از ابزار و سیاستی مهمی جهت یک دست سازی فرهنگی و زمینه سازی استیلای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بر جهان استفاده برد که من این سیاست را "سکس سیاسی و

 یا سیاست سکسی " نام گذاشته ام در این سیاست هنجار شکنانه فرهنگ برهنگی و اداب و معاشرت جنسی ازاد و بدون قید و بند و تنها با رعایت رضایت طرفین در کنار استفاده از ابزار و وسایل ارایشی و هزاران نوع مد از لباس گرفته تا ارایش مو وعادات مختلف هنجار شکن ... از همه اینها بعنوان ابزار فریبنده مردم و بخصوص جوانان جوامع مختلف جهان و صد البته "جهان سوم" استفاده کرده و می کنند . به بیان ساده تر با تحریک شدید احساسات جنسی و حس زیبایی طلبی جوانان انها را به محصولات فرهنگی -

 صنعتی و سیاسی خود وابسته می کنند تا انجا که تمامیت فرهنکی و یا حداقل پاره فرهنگ های انها را در خطر محو یا تحت الشعاع شدید فرهنگ و سیاست خود قرار دهند که متاسفانه باید پذیرفت تا حد زیادی نیز در انجام این کار موفق بوده اند تا انجا که مردم و جوانان جامعه هایی مثل روسیه و چین و ... که دارای دو لت های نه چندان صمیمی با امریکا هستند را نیز هم بنوعی وادار کنند تا حد زیادی به تقلید منش و کنش هنجار شکنانه غربی رو اورند.

بنظر می رسد در قرن بیست و یکم سیاست فوق یکی از ابزارهای بسیار مهم سیاستمداران غربی برای یکسان سازی فرهنگی در جهان بمنظور "جهانی کردن اقتصاد و فرهنگ و اگر هم شد سیاست " بحساب ایند . اعما ل سیاست فوق معمولا تحت عناوین دهان پر کن و زیبا و دلنشینی چون "حقوق بشر " و حقوق "اقلیت و اکثریت " و دمکراسی و امثال ان صورت می پذیرید.

تا انجا که به جامعه ایرانی و اسلامی ما با هزاران سال فرهنگ و تمدن شگفت انگیزمربوط می شود با اینهمه غنای فرهنگ دینی و ملی نمی باید از این منظر بطور طبیعی گزندی حاصل اید

اما بدلیل انکه مقوله فرهنگی مستقیما با ذات و وجود انسان سر کار دارد و نه با خواست ان طبیعی است که جوانان و فرهنگ و اداب وسنن ما نیز در تیر رس این تهاجم فرهنگی -سیاسی قرار گیرد. لذا بنظر می رسد با قبول واقعیت اثر پذیری فرهنگی جوانان ما باید سریعا روزنه های نفوذ چنین تهاجمی را ببندیم یعنی اگر جوانان ما تحت فشارهای شدید اقتصادی و اجتماعی توان ازدواج و ارضا ئ شرعی و

قانونی نیازهای جنسی و عاطفی خود را ندارند دولت کریمه ج.ا.ا ایران حتی اگر شده دو سال هزینه زندگی جوانان اماده ازدواج را درغالب حقوق ماهیانه اهدایی از بیت المال پرداخت کند و یا در کنار ان اتاقهای اکثرا خالی هتل ها و مسافر خانه های کشور را برای دو سال اجاره کند و انها را در اختیار جوانان قرار دهد و یا مراکز رسمی را تدارک ببیند که در انجا جوانان بتوانند تحت حمایت های امنیتی و پزشکی و

ناظران اگاه به امور شرعی نیازهای عاطفی و جنسی خود را تامین کنند تا در این صورت جامعه و نظام در اینده از این منظر دچار مشکل نشود و یا اگر خدای ناکرده شد اثار شوم ان را به حداقل ممکن کاهش دهد.بعلاوه بنظر می رسد برای پاسخ به تنوع طلبی جوانان پولدار و جلو گیری از فرهنگ پذیری انها از غرب نیزباید با کم کردن فشار برانان و اجازه استفاده از تنوع در زندگی انان برابرشرع و قانون به نیازهای

غریزی و فرهنگی انها پاسخی فرهنگی داد. ضمنا بنظر میرسد برخورد انتظامی و امنیتی با مقوله فرهنکی اثار مخرب عکس داشته باشد. لذا مقابله نر م افزاری با تهاجم فرهنگی باید به اهل دانشگاه و حوزه و متخصصین دلسوز امور فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور سپرده شود و لاغیر.

با توجه به اهمیت موضوع هر گونه کم توجه ای و یا بی توجه ای می تواند اثار مخرب و هزینه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی فراوانی را به نظام و کشوردر اینده دور یا نزدیک تحمیل کند لذا هر چه سریعتر و بسیجی وار باید به مقوله فوق توجه گزدد اگر خطر را جدی نمگیریم کافی است سری بخیابانهای هر یک از شهرهای کشور بزنیم تا نشانه های چنین خطری را حتی با چشم غیر مسلح!!!؟ ببینیم البته اگر بخواهیم ببینیم.!!!؟

در هر حال بعنوان یک کارشناس برنامه ریزی اجتماعی با توجه به اهمیت موضوع در دو مقاله (یکی همین مقاله حاضر و دیگری مقاله "ازدواج " که در همین وب انرا می توانید بخوانید ) سعی کرد ه ام برای پاسخ خودجوش به وظیفه ملی و دینی (بمانند سایر مقالات تقدیمی در این وب ) خطر و راههای جلو گیری از (خدای ناکرده) صدمات احتمالی به کشور را از دید شخصی خود ( که می تواتد درست یا غلط باشد ) به دولت و مردم و خوانده این وبلاگ گوشزد کنم امید که خداراضی و شما خرسند باشید. انشالله

سعید شجاعی سعدی