در یک غروب سرد پدر جان بجان افرین تسلیم کردو سه فرزند پسر را تنها گذاشت رفت .مادر با کمک دایی ( که پدرشوهرش نیز بود ) سه یتیم را با ایثار و تحمل رنج بیشمار بزرگ کردند و هرکدام را زن و سامان دادند . پدر شوهر پیر نیز بلاخره رحمت خدا رفت .مادر که حالا سه کودک یتیمش به سه جوان رشید تبدیل شده بود. از کار و رنج بیشمار اسوده شد و خدا هم کم به این سه پسر این دارایی و فرزند نداد.در اینجا داستان ما در باره فرزند اول زن و پسر سوم همان فرزند اول زن است . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- هر سه پسر این زن مردمدار و با خدا و با ابرو بودند اما پسر اول زن حالا یک مرد متدین و خیر و صاحب ابرو و ثروت فراوان بود.او سالها در ساخت چند مسجد و حسینیه و واگذاری کمک مالی و معنوی به نیازمندان و نیز بسیاری از مستمندان و گرفتاران که بعدها خود سری تو سرا در اوردند بی منت و در نهایت خفا و بی انکه هیچ یک از فرزندانش بفهمد کمک کرد. از ریا و تزویر بدور بود. و عشق به خدا و اسلام و ائمه "ع" و نماز شب و گریه های سحرگانه او در حالی که در نهایت نسبی ثروت بود در نهایت قرار داشت.و این در حالی بود که کم نبودند کسانی که در ان ایام غرق شهوت و کناه و معصیت بودند . پسر سوم همین مرد خدا تا امد دست چپ و راست خود را بفهمد خود را شیفته پدر که نه مرید او شده بود . به همین دلیل بسیاری از عادات ناپسند رایج بین جوانان و نوجوان قبل انقلاب را ترک کرد و به جلسات مذهبی وارد شدو به تبع ان در انقلاب شکوهمند اسلامی 57 شرکت فعال نمود و بعد از پیروزی انقلاب نیز در صحنه های علمی و تخصصی تا انجا که مجال یافت پیش رفت . اما با پیروزی انقلاب صنعت ساختمان رکود یافت و قیمت خانه بشدت کاهش یافته بود و مرد با خدای که بدلیل کمک به کارگران و خانواده های انها و برای بیکار شدن و به مشکل معیشتی افتادن انها در جریان که انقلاب حاضر نشده بود ساخت و ساز خود را با اگاهی از خطر ورشکستگی تعطیل کند . با پیروزی انقلاب مرد دچار ورشکستگی کامل شد اما خم به ابرو نیاورد فقط بر طول و دامنه گریه شبانگاهی و نماز شب او اضاف شده بود. همه انهایی را که کمک کرده بود فراموشش کردند. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پسر سوم این مرد وقتی حال روز پدر و روزگار را دید. تنها کاری که از دستش بر می امد . حمایت و همراهی پدر و کمک به حل تدریجی مشکلات کمر شکن مالی و ترک تحصیل و ادامه ان از طریق متفرقه بود. تا حل این مشکلات بصورت نسبی حدود 9 سال طول کشید و در این مدت همه فکر و ذکرم شده بود دفاع از ابرو و شرافت خانواده و پاسخگویی به طلبکارانی که معلوم بود سالها قبل اصل طلبشان را دریافت کرده بودند و دهها برابر اصل پول را بعنوان دیرکرد و نزول بازهم در خواست می نمودند.دهها زمین و ساختمان و مرغداری و باغ به حلق حرام خور همین نزول خواران رفت و باز انها طلبکارمی ماندند. در هر حال با کم شدن حجم مشکلات - پسر سوم این مرد متدین و خوشنام وارد دانشگاه شد.چهار سال بعد درست 5 روز بعد از فراغت از تحصیل پسر پدر مظلوم وار و با زبان روزه در یک تصادف نامشخص با موتور سیکلت در یک شب بارانی کازرون بهنگام خارج شدن از خانه یکی از دوستانش رحلت شهادت گونه نمود. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پسر ماند با یک دنیا حسرت! و پدر رفت با یک دنیا ارامش و ابرو و نام نیک! حالا همین پسر که با تاسی از پدر در نهایت گمنامی و مظلومیت و با تحمل صدها رفتارهای ناشی از بی تقوایی و عقده گشایی و کینه ها ی شیطانی ناشی از ضعف ایمان و اصل و نصب تعدادی انگشت شمار از افرادی که همه چیز و ادعا های تمام عیارشان زیر سئوال است. هرچه هست سالهاست که همه انها را در اوج عزت بخشیده است . این پسر حالا خود مرد میانسالی شده و با تحمل مشقت و سختی های خردکننده نا بخردان کینه توز صاحب زر و زور و در اسیاب و کوران زندگی سخت مجرب و ورزیده شده . و با تکیه به خدا و دبن و ارشهای ملی و نیز با کسب سه مهارت تخصصی - الف - برنامه ریزی اجتماعی -ب- کامپیوتر -پ- صنعت جهانگردی و با سالها تجربه مدیریتی و کارشناسی و با سابقه اموزش حدود یازده هزار نفر از جوانان مستعد ولی کم بضاعت و انتشار افزون بر صد تحلیل سیاسی علمی برای مقابله با تبلیغات و زورگویانه نئو محافظه کاران جنگ طلب بر علیه ایران اسلامی در همین وبلاگ و سایر مقالات علمی ارسالی به سمینارهای داخلی حالا امده و برای هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی کاندید شده است در مرحله هیئت محترم اجرایی شهرستان شیراز تایید شد و در مرحله هیئت محترم نظارت بدلیل در اختیار نداشتن مدارک تحصیلی و شغلی او ان را رد صلاحیت نمودند! حالا مدارک کجا گم شده و چرا با وجود ارسال هیئت محترم اجرایی به دست هیئت محترم نظارت شهرستان شیراز نرسیده ! مسئله ایست که هنوز برای من روشن نیست! بهر روی مدارک با استفاده از فرصت قانونی تمام کمال تقدیم هیئت محترم نظارت شیراز گردید.در هرحال این پسر - من سعید شجاعی سعدی هستم و ان پدر قصه ما نیز هم مرحوم جنت مکان حاج علی قاسم شجاعی سعدی "ره" است . حالا که شناختی خود مبلغ برنامه ها و مهارتهای تخصصی و صدق و خلوص حقیر باش ! و مرا در انتخابات هشتمین دوره مجلس ش.ا از شیراز یاری کنید! و همه با هم هرچه بهتر و بیشتر بیاری اسلام و ایران و تمامیت ارضی و مردم و نظام مقدس اسلامی ایران بشتابیم.! انشالله! سعید شجاعی سعدی
خلاصه مطلب صلاحیت سعید شجاعی سعدی برای هشتمین دوره مجلس ش.ا از شیراز
از دیروز که مطلب "صلاحیت سعید شجاعی سعدی برای هشتمین دوره مجلس ش.ا از شیراز " را در وبلاگ گذاشتم عزیزانی زیادی با مراجعه حضوری به مرکز کامپیوتر حقیر یا با تماس تلفنی و ایمیل از چند و چون مطلب جویا می شوند که در اینجا یکبار دیگر عرض می کنم صلاحیت اینجانب سعید شجاعی سعدی در هیئت محترم اجرایی شهرستان شیراز در تاریخ 86/11/2 تایید گردید . اما بنا به انچه که در تاریخ 86/11/15 توسط نامه به بنده از طرف فرمانداری محترم شیراز ابلاغ گردید . هیئت محترم نظارت شهرستان شیراز بدلیل در اختیار نداشتن مدارک تحصیلی و سوابق شغلی الف - 5 سال کار در مسئو لیت امارو برنامه ریزی و کارشناسی مالی هواشناسی فرودگاه شهید دستغیب شیراز و سازمان حمل و نقل و پایانه های استان فارس -ب- از سال 78 تاکنون بمدت 9 سال مدیر مرکز کامپیوتر بوستان سعدی با تایید شناسنامه کار رسمی وزارت کار و امور اجتماعی و 6 سال پرداخت مالیات مربوط به همین مرکز و نیز 3 سال عضویت رسمی در انجمن انفورماتیک استان فارس - پ- عضویت در هیئت مدیریت یک شرکت رسمی و ثبت شده و مدتی نیز مدیر عامل بودن همین شرکت. -ت- قرار دادن بالای صد مقاله در وبلاگ شخصی و ارسال چند مقاله به سمینارهای مهم کشوری و دعوت به ان سمینارها و اموزش نزدیک به 11 هزار نفر در طی 9 سال از جوانان مستعد ولی محروم و حتی دختران و پسران بسیجی که با معرفی رسمی سپاه انها را در مساجد اموزش علم و فنون کامپیوتر و زبان انگلیسی داده ام. اقدام به رد صلاحیت تایید شده قبلی بنده که در هیئت محترم اجرایی تایید شده بود بدلیل در اختیار نداشتن کپی مدارک تحصیلی و مدارک فوق الذکر می نماید. و این در حالی است که همه مدارک فوق در روز ثبت نام تمام و کمال تقدیم فرمانداری محترم شیراز گردیده بوده که براساس همین مدارک و تحقیقات محلی و نیز بر اساس نتایج رسمی استعلامات چهارگانه بوده که صلاحیت بنده در هیئت اجرایی شهرستان شیراز در تاریخ 86/11/2 مورد تایید قرار گرفته است . حال اینکه چطور مدارک و سوابق تحصیلی و شغلی بنده از فرمانداری محترم شیراز به دست هیئت نظارت نرسیده است معلوم نیست؟! و اصولا مهم هم نیست چون کپی 35 برگی از همه سوابق فوق را در ساعت 6 عصر 86/11/15 با اخذ رسید تحویل شورای محترم نگهبان استان فارس تحویل نمودم و انشالله در روز چهارم اسفند ماه مجددا به تایید خواهد رسید و پر شور و خالصانه و صادقانه و با رعایت اخلاق انتخاباتی به تبلیغ و شرکت در انتخابات طبق تقویم انتخاباتی وارد خواهیم شد و با توجه به مهارت تخصصی سه گانه اینجانب 1- برنامه ریزی اجتماعی -2- کامپیوتر -3- صنعت جهانگردی و سوابق نسبتا طولانی کار و مدیریت و خدمت و وجهه نا قابل حقیر و بخصوص وجهه مرحوم جنت مکان ابوی حاج علی قاسم بین مردم بدلیل خدمات فراوان بنظر می رسد بین 80 تا 250 هزار رای بیاورم انشالله . یا حق سعید شجاعی سعدی