"درخت دوستی بنشان که کام دل ببار ارد .....نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار ارد"
نمی
دانم ما ایرانیان را چه شده است! که با یکدیگر انچنان که باید دیگر مثل
سابق مهربان و بخشنده نیستیم ! تمدن و سابقه درخشان چند هزار ساله ما
گواهی می دهد که رحم و مروت و جوانمردی و بخشش ما ایرانیان نه تنها
برای کمک و یاری وعفو یکدیگر که حتی برای بخشش و کمک به دشمنان (سابق)
خارجی نیز بکار گرفته شده است و همین خصلت بزرگ نام ایران و ایرانی را در
جهان زبان زد خاص و عام نموده است .
برای
مثال عراق تحت حاکمیت صد ام هزاران جرم و جنایت فاجعه بار و فراموش نا
شدنی بر علیه مردم و حتی زنان و کودکان بی دفاع ما انجام داد. اما حالا
و با نابودی او و روی کار امدن دولت و رهبران جدید در عراق با فراموش کردن
همه ان جرم و جنایات - همه جور کمک و مدد رسانی را به مردم و دولت ان
کشور انجام می دهیم (که حق هم همین است که انجام بدهیم که می دهیم ) و یا
در مورد مسئله فلسطین ما حتی به قیمت به خطر افتادن امنیت و منافع ملی
نظام و کشور وبا در افتادن با کلیت غرب حامی اسراییل از حقوق حماس و ...
و نیز مردم فلسطین دفاع می کنیم اما همین ما ! مثلا در مورد خطا و
اشتباهات سیاسی و غیر سیاسی (چه عمدی وچه غیر عمدی یکدیگر) بسیار کم و یا
بی گذ شت بنظر می رسیم ! ایا این یک پاراداکس (تضاد) رفتاری و کرداری در
برخورد بین خودمان و بیگانگان دوست نیست؟
اگر
سابقا در خانه و کوچه و خیابان بر سر موضوعات حقیقی و یا حقوقی با اهمیت و
یا بی اهمیت با هم دعوا می کردیم بسیار بندرت کار به تلفات جانی و مالی و
صدمه کسی کشیده می شد و اکثرا با کدخدامنشی بزرگان و ریش سفیدان ختم بخیر
می گردید اما امروزه کمتر دعوای فردی و یا گروهی و اجتماعی و سیاسی است
که با صدمات و یا تلفات جانی و یا مالی بسیار سنگین و یا سبک همراه نباشد
و متاسفانه دخالت بزرگان و ریش سفیدان هم برای ختم بخیر کردن دعوا هم
امروزه کمتر ببار می نشیند!.
اگر دیروز اکثرا حریم و حرمتهای همه جانبه را نگه می داشتیم متاسفانه امروزه بنظر می رسد براحتی همه انها را می شکنیم !؟ اگر تا دیروز جوانمردانه و صادقانه و خالصانه به اشتباه خود اعتراف می نمودیم و تبعات احتمالی ان را می پذیرفتیم اما امروزه با فرافکنی و انداختن مسئولیت اشتباه خود به گردن دیگران زیر بار تبعات ان نمی رویم و دیگران را بجای خود به "تنبیه گاه "می فرستیم !؟
اگر
تا دیروز بمحض اشکار شدن این حقیقت که مثلا فلان شخص قدرت و توان بالاتری
نسبت به ما برای خدمت به خدا و مردم برخورداراست بنا براین خود براحتی
جایگاه خدمت را به او می سپردیم و از رها شدن شانه هایمان از زیر بار
مسئولیت قانونی و شرعی خوشنود گشته و سجده شکر بجا می اوردیم اما امروزه
بنظر می رسد اصلا اماده انجام چنین کاری نیستیم !؟.
اگر
تا دیروز از واردکردن تهمت و افترا و دروغ بیکدیگر بشدت واهمه و شرم و
ترس از خدا و مردمش داشتیم و کرده نا درست و گناه الود دیگران را برای
کسب رحمت الهی با عفو و گذشت می بخشیدیم امروزه ناکرده دیگران را بزور
به گردنش می گذاریم و از کرده اشتباهش هم اصلا نمی گذریم !؟.
اگر
تا دیروز برای جلوگیری از سوی استفاده دشمنان کمترین حرفی که بوی اختلاف
دهد بر زبان و قلم جاری نمی کردیم اما امروزه با وجود اردوی کامل دشمنان
در سرتا سر مرزهای میهن اسلامی (رسما محاصره غیر رسمی و اعلام نشده!!!)
متاسفانه در واردکردن اتهامات بسیار سنگین بیکدیگر کمترین ملاحظه ای را
نمی کنیم؟!
ایا
نعوذ بالله دینمان و یا فرهنگ و سنن والای ما عوض شده است ؟! ایا زمانه
و کره زمین عوض شده است ؟ ایا قواعد و اداب بازی های سیاسی و اجتماعی
داخلی و جهانی عوض شده است و در نتیجه شرایط جهانی شرایط داخلی را تحت
تاثیر شدید خود قرار داده است؟! ایا ما ایرانیان دیگر ان ایرانیان سابق
نیستیم ؟! و ایا های دیگر ...
بهر حال یک چیز هنوز قطعی بنظر می رسد و انهم ایران و ایرانی ماندن ما ایرانیان و پایبندی و ماندگاری اعتقادی ما به اصول دینی و فرهنگی درخشان خودمان - از مسئولین محترم گرفته تا همه مردم ایران است . پس حیف نیست بار دیگر به خود و خدای خود باز گردیم و قبل از انکه ناخواسته دل دشمنان را شاد گردانیم به اصل و فرع منافع ملی و تاریخی خود باز گردیم و سرنوشت شوم و فنا شده اقوام و مللی را که راه تفرقه را پیش گرفتند سرمشق عبرت خود قرار داده و پند گیریم؟!
ایا
واقفیم از 23 خرداد (بعد از اعلام نتایج دهمین دوره انتخایات باشکوه و
تاریخی ریاست جمهوری و بدنبال ان بروز اعتراضات و اغتشاشات گسترده - که
به تعبیر فرمانده محترم کل سپاه پاسداران سرلشکر جعفری در مصاحبه ی
اخیرشان بالاتر از بحران بود ) تا امروز سران و کشورهای عرب و غربی و
اسراییل چند بار با موضوعیت ایران و اینده ان با همدیگر ملاقات کرد ه اند
؟! ایا به تعداد سفرهای نخست وزیر و رییس جمهور تند روترین دولت تاریخ
اسراییل به روسیه و امریکا و چین و اروپا و مصر و... برای رای زنی و
هماهنگی های لازم (!!!؟) اندیشیده ایم ؟!
با
مقدمه بالا پیشنهاد کنم (و ارزو دارم ) تا در اینده نزدیک با فراموشی
همه حوادث بسیار تلخ و شیرین (تلخ بدلیل سو ی استفاده بیگانگان و بروز
تلفات و صدمات مالی و جانی و اخلاقی در پی اعتراضات و اغتشاشات خیابانی
به نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران و شیرین بدلیل شور و
شعف و سرزنده گی و امید و همبستگی کم نظیر در دوران بیست روزه تبلیغات
انتخابات و نیز حضور شگفت انگیز و غرور و افتخار افرین حدود چهل میلیون
نفر از واجدین شرایط در انتخابات 22 خرداد گذشته ) و با توجه به مصالح
و منافع و امنیت ملی ما بر اهمیت منافع و موضوعات جناحی دیدار و یا
دیدارهای بین اقایان زیر
در
اسرع وقت (مثلا بلافاصله بعد از اخذ رای اعتماد دولت محترم دهم ) صورت
پذیرد تا به پیروی از دستورات و سنن حسنه دینی و ملی و تاریخی ما ایرانیان
ضمن گذشت نسبت به یکدیگر- یکبار دیگر عظمت فرهنگ و تمدن و همبستگی و
مهربانی و رحم و مروت و روحیه جوانمردی و خدا و مردم مداری خود را برخ
جهانیان بکشانیم تا ایران و ایرانی و نظام و اسلام و شیعه و مسلمانی مثل
گذشته همچون نگین درخشانی در صحنه هستی وتاریخ حیات بشری بدرخشد و در
نتیجه امید دشمنان به بروز دشمنی و کینه و تجزیه در ایران و نابودی
ایران و ایرانی و مسلمان و مسلمانی و نظام و نظامندی در ایران به یاس و
نامیدی تبدیل گردد که به برکت ماه رمضان جاری انشاالله چنین خواهد گردید .
1- رییس جمهور محترم جناب اقای احمدی نزاد
2- جناب اقای مهندس موسوی 3- جناب اقای کروبی 4- جناب اقای دکتر محسن رضایی
مطلوبتر
بنطر می رسد تا دیدار های نیز بین ایات عظام و منجمله حضرات اقایان مصباح
یزدی و رفسنجانی صورت پذیرد تا نتیجه بایسته هرچه سریعتر حاصل گردد.
شاید
شما خواننده گرامی این وبلاگ این سوال برایتان پیش اید که اقای سعید
شجاعی سعدی ایا خود شما بعنوان یک ایرانی و نیز یک شهرونده ساده و بی
ادعا و یک تحلیلگر سیاست خارجی اینترنتی و یک وبلاگ نویس به موارد فوق
عمل کرده یا می کنی؟
در
پاسخ عرض می کنم بله هم عمل کرده و هم عمل می کنم برای مثال هنگاهی که در
دو اداره حمل و نقل و پایانه های و هواشناسی فارس در دهه هفتاد برای چند
سالی محدود مشغول بودم ناجوانمردانه و با غیر اخلاقی ترین شیوه های شیطانی
مورد تهاجم واقع شدم . با وجود حقانیت کامل و اثبات شده خود و بمنظور حفظ
منافع مردم و نظام و استان براحتی و بدون خلق هیچ جنجال و یا اعتراض و
شکایتی داوطلبانه کنار رفتم تا مدعیان و توطئه گران بی سواد ! بمرور زمان
با نشان دادن نیات سوی و نیز بی کفایتی خود هرچه بیشتر توان و صداقت و
امانتداری و مدیریت مرا به اثبات کامل برسانند که بخواست خدا رسانند!.
از
ان به بعد تا امروز نیز موفق به اموزش تک به تک 15000نفر دختر و پسر
محروم ساکن در یکی از فقیرترین و در عین حال جهانی ترین منطقه شهر شیراز
در دو رشته زبان انگلیسی و کامپیوتر گردیدم.
همچنین
در انتخابات اولین دوره شورای شهر شیراز نتیجه اعلام شده برای من حدود
2500 رای بود که با توجه به فامیل سببی و نسبی گسترده در شیراز رای اعلام
شده حداقل و با فرض بر این که بجز اقوام کسی دیگری به اینجانب رای نداده
بود باید حداقل چند برابر ان رای می اوردم!!!؟ اما من حتی به رای 2500
عددی اعلام شده بنا به رعایت مصلحت و برای جلوگیری از بروزهر نوع تنشی حتی
حاضر نشدم اعتراض قانونی که حق مسلم و قانونی اینجانب و هر داوطلب دیگر
بود را هم بعمل اورم. !
در
سال 86 کاندید انتخابات مجلس شورای اسلامی ازشهر شیراز گردیدم و
اینبارنیز مسئله طور دیگری رقم خورد و ان عبارت بود به رد صلاحیت بنده
بدلیل کسر سنوات 5 ساله خدمت برای دارندگان مدرک کارشناسی بود ! و این در
حالی بود که بنده علاوه بر دارابودن حکم رسمی کارگزینی و تاییدیه خدمت
چند ساله در دو اداره فوق همچنین نزدیک به9 سال تا ان زمان رسما سابقه
کار اجرایی بعنوان مدیر مرکز کامپیوتر متعلق به خود بودم . با این وجود و
با محرض بودن حق کشی حاضر نشدم بجز یک بار به رد صلاحیت ناثواب خود اعتراض
نمایم و برای رعایت مصلحت راحت کنار رفتم . و این درحالی بود که علاوه بر
دارابودن تجربه کافی همچنین ضمن تسلط بزبان انگلیسی به سه مهارت تخصصی
دیگر 1- کامپیوتر -2- برنامه ریزی اجتماعی -3- صنعت جهانگردی نیز مسلط
بودم .
ضمنا در همین چند روز قبل
با اعلام نتایج کارشناسی ارشد دانشگاهای دولتی با وجود مجاز شدنم برای هر
شش زیر مجموعه گروه امتحانی 1130 روابط بین الملل ناگهان با اعلام نتیجه
مردودی مواجه شدم !!! مثل موارد پیش گفته شده - ارام و خونسرد فقط یک
ایمیل به سایت رسمی سازمان سنجش زدم تا رسیدگی مجدد نمایند هر چند می
دانم بی فایده است!!!
پس می بینید که رطب نخورده ام که دیگران را منع رطب می کنم !!!؟؟؟
-----------------
به
لطف خدا از روش پیش گرفته خود نه تنها ناراضی نیستم که با وجود اجاره
نشینی و اجاره ای بودن مغازه کوچک مرکز کامپیوتر خود زندگی را بدلیل
الوده نبودن به حرام و گناه شاید بسختی ولی به شادکامی و خشنودی و
خوشبختی می گذارانم !؟ در حالی که مدعیان وقت من با وجود غرق در ثروتهای
باداورده حرام زندگی را به رنج و درد و اه و نفرین مردم می گذرانند که
امید که خدا وند قادر و متعال همه ما را به راه راست هدایت فرماید و از سر
تقصیرات همه ما تا زنده هستیم بگذرد که بقول شاعر وای اگر از پس امروز
بود فردایی! (قیامت) .
والسلام.