بنام خداوند بخشنده مهربان
عید سعید فطر بر همه جهانیان و بخصوص مسلمانان و بویژه بر هموطنان عزیز مبارک باد
یک مشاور و معاون جامع و اینده نگر کیست؟
مقدمه :
یک مشاور و یا معاون جامع نگر و اینده بین اصولا به تنها چیزی که نباید فکر کند ! حفظ موقعیت اداری و منافع شخصی و جناحی است! و به تنها چیزی که باید فکر کند به حفظ منافع ملی و نیز منافع اداره و یا سازمان و یا شرکت و یا موسسه ای است که او معاونت و یا مشاورت ان را بر عهده دارد!. امروزه درعلوم و فنون مدیریت دیگر مسئول و مدیر یک مجموعه را تنها شخص مسئول و تصمیم ساز به حساب نمی اورند (هرچند از نظر حقوقی در نهایت شخص مدیر مسئولیت دارد) بلکه امروزه مدیریت را در قالب یک تیم مدیریتی بحساب می اورند که دو جز مهم ان عبارتند از
1- مدیر
2- معاونین و مشاوران
همچنین در این تیم مدیریتی عوامل و دست اندرکاران مختلفی نیز مشغول بکارند که روی هم یک تیم مدیریتی را شکل می د هند. و این تیم مدیریتی هدف نهایی خود را کسب بیشترین منافع با حداقل هزینه قرار می دهد و با رعایت قوانین به نواوری و ابداع و ابتکار لازم جهت بروز کردن روشهای دست یابی به هدف فوق می پردازد و خود مانعی برای رسیدن به هدف قرار نمی گیرد.
در واقع مدیریت خلاصه است در ابداع و نوع اوری راه های علمی و عملیاتی و قانونی رسیدن به هدف - با این مقدمه به بحث اصلی می پردازم .
در هنگام بحران مشاور و معاون چگونه باید انجام وظیفه نماید؟
هر بحران (در سطوح بین المللی و داخلی و یا در سطح استان و شهر و منطقه و ناحیه و محل و شرکت و موسسه) شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارد!.
معمولا مدیر (هرچقدر هم که با هوش و درایت و توانمند و مسط باشد) در مواجه با بحران و تبعات ان سخت به همکاری و مشاوره معاونان و مشاوران خود نیازمند است!.
حال اگر جنس بحران "سیاسی و اجتماعی و با تبعات و پیامدهای فراگیر و امنیتی باشد" این نیاز به مشاوره چند برابر می شود!.
در چنین شرایطی بنظر می رسد مجموعه مشاورین و معاونین وظیفه دارند تا بفوریت ارامش و خونسردی را به تیم مدیریتی باز گردانند و از ابراز نظرها و مصاحبه ها و اعلام مواضعی که به تشدید بحران و نیز به تحقیر و توهین و تهدید و تحریک طرف و یا طرفهای داخلی و خارجی "مدعی" کمک می کند بطور کامل پرهیز نمایند!.
در چنین مواقعی بنظر می رسد باید ریشه ای به شناسایی علل و عوامل بروز بحران پرداخت و اگر قصور و یا اشتباهی از تیم مدیریتی سر زده است صادقانه ان را پذیرفته و عذر خواهی و جبران و یا گفتگو و مصالحه نمایند و اصلا فکر نکنند که با برخوردهای قهری مسئله مشمول مرور زمان می شود و همه ! همه چیز را فراموش می کنند!
چرا که متاسفانه به رسم و قانون نا نوشته همه پدید ه های سیاسی و اجتماعی جهان مقابله قهری با تبعات بحران و نه حل و فصل ان ! دیر یا زود با اخطار و پیش اگهی قبلی و یا بدون ان با توجیه و یا بدون توجیه ! ناگهان در شرایط سخت تری و با تبعات گسترده تری سر بر خواهد اورد ! لذا حل و فصل هر بحران نه تنها کاری ضروری که حیاتی محسوب می شود !.
باز متاسفانه تر در مواردی مدیر و مسئول به دلایل گفته شده فوق و برای حفظ ارزشها و اصول و امنیت و منافع و موجودیت ملی - بسیار مایل است تا مسئله را در کمترین زمان ممکن حل و فصل نمایند اما
گاهی مشاوران و معاونان به مدیر چنین القا می کنند که مثلا اگر عذر خواهی و عقب نشینی کنید! می گویند ترسیده اید و شان و موقعیت و ابرو و مدیریت شما زیر سئوال می رود و امثال ان !
در چنین صورتی مطلوب بنظر می رسد مدیر چنین مشاوره های خطرناک و غیر فنی را قبول نکند ! چرا که با گسترش بحران و در صورت جمع نشدن هر چه زودتر مسئله ! فرصت طلبان داخلی و خارجی وارد معرکه شده و با افزودن هیزم و بنزین فراوان ! اتش بحران را شعله ور تر نموده و در نهایت می تواند همه چیز و همه کس را با صدمات جبران نا پذیری مواجه نماید !. تاریخ ملل و کشورهایی دنیا پر است از چنین وقایعه ای که بعلت فرصت سوزی موقعیت های گفتگو و صلح سازش از بین رفته و عواقب غیر قابل جبران و بازگشتی را برای همگان برجا گذاشته است.
موارد فوق جنبه عمومی و جهانی داشت اما مشخصا در اینجا می خواهم به نقش رسانه بپردازم که بدلیل نقش بی بدیل رسانه در کنترل و یا گسترش بحران و بویژه بحرانهای سیاسی و اجتماعی در جهان جایگاه ان منحصر بفرد می نماید.
نقش رسانه در کنترل بحران
اگر رادیو و تلویزیون رسمی بجای بکارگیری روشهایی کارشناسی شده و امتحان شده جهانی که عبارت باشد از برگزاری نشست ها و مناظره ها و مصاحبه های راه گشا و مفید با همه صاحب نظران و متخصصین ( ونه افراد گزینشی و انتخاب شده ) و نیز دادن فرصت به همه طرف های درگیر برای بیان دیدگاههای خود ! برای کنترل بحران و کمک به حفظ ارامش و فرصت سازی برای مدیران بمنظور حل و فصل بحران و متاسفانه
خود تبدیل به یک طرف دعوا و اختلاف شود و بجای کنترل دامنه بحران با پخش مصاحبه ها و فیلم و برنامه های خبری یک سو ! ضمن تحریک طرف مخالف او هم اتش بیار معرکه گردد .انوقت باید گفت یک فاجعه رسانه ای اتفاق افتاده است چرا که در این صورت رادیو و تلویزیون رسمی ناخواسته بخش عمد ه ی از مخاطبان خود (که جوانان پر جوش و خروش باشند ) را به شبکه های رادیو و تلویزیونی ماهوار های و اینترنتی بیگانگانه تقدیم کرده است !!! و دیگر عملا رادیو تلویزیون رسمی تاثیر چندانی بر افکار عمومی این جدا شدگان ندارد و این رسانه های فرصت طلب بیگانه زیاده خواه و زورگوه است که ابتکار عمل را بدست گرفته و هر ساعت و روز که اراده کند هر چه را مطلوب سیاستمداران خود است را در قالب و شکل دلسوزانه (بخوانید اشک تمساح) را برای به اشوب و بلوا کشیدن جامعه به خورد مخاطبین خود می دهند !!!(واقعا چرا باید اجازه داد چنین شود؟!!!).
چاره چیست ؟!!!
مطلوب و چاره اصلی ان است که با تغییر مدیریت ان رادیوو تلویزیون رسمی و تغییر خط و مش ان رسانه و دادن ازادی بیشتر به روزنامه ها و بالاتر از ان دادن اجازه تاسیس رادیو تلویزون خصوصی به افراد صاحب صلاحیت (با رفع موانع قانونی ان) ابتکار عمل را از سازمانهای جاسوسی و رسانه های بیگانه گرفته و کشور و جامعه و نظام را از پرداخت هزینه های سنگین توجه جوانان به رسانه های ماهواره ای و اینترنتی و غیره بیگانگان باز دارد.
بسیار ساده اندیشی است اگر کسی فکر کند امنیت و نظم و انظباط اجتماعی و سیاسی با باز کردن وفضای بحث و رسانه و ازادی مبادله اخبار و وقایع دچار چالش و تزلزل می شود . در قرن بیست و یک و در عصر دهکده کوچک جهانی تقریبا محال است که فردی در دورترین نقاط جنگ امازون و افریقا را هم بتوان در بی خبری نگهداشت .
بدیهی است ازادی جریان خبر رسانی و تبادل فکر و اندیشه مدیریت لازم دارد و برسم همه کشورهای که اصطلاحا چنین فضای را در کشور خود دارند . با وضع قوانین علمی و عملیاتی از هرج و مرج و خلافکاری و صدمه دیدن احتمالی منافع ملی و ساختار شکنی افراد و جریانات فرصت طلب جلوگیری بعمل اورد.
کشور ما ایران اسلامی با ان تمدن درخشان ایرانی و اسلامی نه تنها مستحق ایجاد چنین ساختاری ( جریان ازاد اخبار و اندیشه ) است که خود هزاران سال مبلغ چنین رسم ازادگی در جهان بوده است . به همین دلیل بنظر می رسد تاخیر در چنین امر مهمی نا ثواب و خلاف منافع نظام مقدس و کشور عزیزمان باشد.