------------------------
یاداوری : ضمن انکه بعرض می رسانم برای رعایت ادب است که کلمه پرزیدنت "رییس جمهور" را همیشه در مورد سران و روسای کشورهای مورد بحث در مقالات خود بکار می برم همچنین به اطلاع می رسانم همانگونه که در مطلب 13 خرداد 89 سال جاری در همین وبلاگ عرض کردم به دلایلی که انجا گفته شد و شما خواننده محترم می توانید انها را بخوانید نوشتم مگر در صورت احساس خطر برای کشور و نظام وبنگاری سیاسی و تحلیلی خود را ادامه نخواهم داد و هم
اکنون با احساس خطر جدی با توجه به تحولات مشکوک شورای امنیت بر علیه ایران اسلامی و همدست شدن غرب و برخی از کشورهای عرب و غیر عرب منطقه و دور شدن نسبی چین و روسیه و نزدیک شدن ناگهانی این دو به غرب بر سر پرونده هسته ای و بخصوص نقشی که این روزها روسیه در خطرناک جلوه دادن فعالیت های هسته ای ایران بازی می کند بنده را بر ان داشت تا بعنوان یک تحلیلگر اینترنتی و یک وبنگار سیاسی و اجتماعی و صد البته بعنوان یک شهروند ساده و بی ادعا ی ایرانی ( که در این احساس خطر نه ثروت و نه منافع و رانت و نیز قدرتی دارد که از بخطر افتادن انها نگران باشد و نه عزیز و گمارده کس و یا جناحی است که برای
منافع انها سینه سرایی نماید ) اول برای ادای دین و وظیفه ملی و دینی خود نسبت به مردم و کشور و نظام و دوم برای حفظ و کمک به صلح و امنیت منطقه ای و جهانی مجددا دست به قلم گردیده و مطالبی را که خواهید خواند تقدیم نمایم . امید ان دارم تا با لطف خدا این نوشتار ضمن حفظ منافع و امنیت ملی نظام و کشور سربلندمان همچنین گامی باشد در جهت گسترش و تعمیم و تعمیق صلح و دوستی ایران اسلامی با همه کشورها و نیز حسن همجواری باهمسایه گان و رابطه همه جانبه با همه دول و ملل جهان بر مبنای عقلانیت و مصلحت اندیشی و منافع ملی تام و کمال باشد! بمانند همیشه باید یاداور گردم که کلیه مطالب این وبلاگ و سایر وبلاگهای بنده نظر شخصی ولی تخصصی اینجانب است که یا درست اند و یا غلط اگر درستند گوارای وجود و اگر نادرست از پیش پوزش بنده را بپذیرید!.
----------------
الف : پیشگفتار
بعد از فرو پاشی شوروی سابق و ویرانی دیوار برلین (بعنوان نماد جنگ سرددر سال 1990 )رابطه روسیه با غرب و بخصوص با امریکا با فراز و فرودهای بسیاری روبرو بوده است اما بنظر می رسد در یکسال گذشته روسیه تحت ریاست پرزیدنت مدودوف با مدیریت احتمالی پشت صحنه پرزیدنت پوتین (رییس جمهور پیشین و نخست وزیر قدرتمند و زیرک فعلی ) نه بعنوان یک رقیب امریکا که
بعنوان یک یار با وفا در سطح منطقه و سازمان ملل در زمینه های مختلف سیاسی و امنیتی و اقتصادی ایفای نقش می کند (و یا دستکم می خواهد امریکا و غرب و اسراییل را تشویق کند تا او را در قالب این شخصیت قبول و باور کنند!). بارزترین نمونه این همکاری و وفاداری را می توان در مسئله پرونده هسته ای ایران پیدا کرد انجا که روسیه بعد از بده بستان های اشکار همه جانبه با غرب و امریکا (برخلاف مخالفت های ظاهری اولیه ) نه تنها به قعطنامه چهارم تحریم ایران در کنار چین رای مثبت داد که پرزیدنت مدودوف با اظهارات شدید ا همسو با اتهامات غرب و امریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران (مانند این گفته اخیر ایشان که ایران را در استانه ساخت بمب اتمی اعلام
کرد و ...) عملا نشان داد که در هر نوع حمله و بر خورد احتمالی غرب و یا اسراییل به ایران اسلامی دیگر ظاهرا یک ناظر بی طرف نخواهد بود و احتمالا بمانند هر دو جنگ جهانی اول و دوم و جنگهای روسیه تزاری مستقیما بر علیه ایران وارد عمل خواهد شد و یا غیر مستقیم ولی موثر در کنار سایر عوامل منطقه ای عرب و غیر عرب به تهاجم احتمالی غرب به ایران کمک خواهد رسانید.اگر چنین باشد و این واقعیت فرضی ! را بپذیریم . ایا نهایتا واقعا غرب و امریکا و اسراییل به
روسیه اعتماد خواهند کرد و روسیه را در منافع و معادلات منطقه ای و جهانی شریک خواهند نمود و یا انها هم سعی خواهند کرد روسیه را سرکار گذارند و بعد از سوی استفاده از ان او را رها نمایند و همه روزه تلاش کنند تا قدرت و اقتدار ان را در هم شکنند و مثل پارسال کشورهای چون گرجستان را با ادعای حق و یا ناحق به جان روسیه بیاندازند تا اگر شد انرا تجزیه نمایند؟ و از همه مهمتر چین و روسیه از بازی که در پیش گرفته اند انتظار چه دست اوردی را دارند؟در بخش بعد سعی خواهم کرد به این پرسشها پاسخ دهم .
-----------------------------------
چین و روسیه و نتایج بازی برای غرب در زمین ایران اسلامی !
نقش چین در بازی گفته شده به دو دلیل نقشی کوتاه و نسبتا کم اثر و بیشتر برای کسب منافع اقتصادی و سیاسی محدود خلاصه می شود که ما را به این نتیجه مهم می رساند که عملا چین در این بازی یک بازیگر نه چندان قوی می باشد . این دو دلیل مهم عبارتند از :
اول -فاصله جغرافیایی نسبتا زیاد چین با خاورمیانه و خلیج فارس
دوم - مشکلات اساسی چین با غرب بر سر دو کشور تایوان و کره شمالی .
بنظر نمی رسد غرب حاضر باشد به خاطر همکاری ان کشور در هر نوع دخالت نظامی احتمالی بر علیه ایران اسلامی دو کشور فوق را به چین هدیه نماید
اما نقش روسیه بدلیل انکه فکر می کند همزمان می تواند با گل الوده شدن اب و شروع جنگ احتمالی در منطقه منافع سیاسی و اقتصادی و نقش و جایگاه بسیار بیشتر از وضع کنونی را بدست اورد می تواند یک نقش مهم و قابل توجه باشد.
چنین می نماید که روسیه تحت ریاست اقایان پوتین و مدودف بر این باور است که بروز جنگ بین غرب و اسراییل با ایران اسلامی در جهت منافع کامل روسیه است چرا که هردو کشور مهم ایران و امریکا و نیز بیشتر کشورهای غربی در این جنگ احتمالی بسیاری ازنیروهای انسانی و داراییهای مالی و توان صنعتی و نظامی و امنیتی خود را از دست خواهند داد انها ضعیف می شوند و روسیه دست نخورده و قوی باقی خواهد ماند و امریکا و غرب به زیر سلطه نظامی و سیاسی روسیه خواهندرفت و از سوی دیگر از انجا که روسیه یکی از تولید و صادر کننده بزرگ گاز و نفت جهان است در صورت بروز جنگ انها فکر می کنند با نابودی سکوها و چاههای نفت
ایرانی و عربی منطقه نفت و گاز بشدت کمیاب و قیمت ان نجومی بالا خواهد رفت و از این جهت هم انها سود سرشار خواهند برد.بعلاوه انها بدشان نمی اید در یک معامله و در جریان جنگ احتمالی تا شمال ایران را از ان خود نمایند! در پایان جنگ جهانی دوم انها فقط هنگامی حاضر به ترک شمال ایران شدند که پرزیدنت ایزنهاور با تهدید روسیه به حمله اتمی از انها خواست فورا خاک ایران را ترک کنند و چون در ان زمان هنوز روسیه بمب هسته ای نداشت ناچار حاضر به ترک ایران گردید!.پس می بینیم که علاقه روسیه به کسب ابهای گرم جنوبی ایران اسلامی (پیرو وصیت پتر کبیر برای گسترش مرز جنوبی روسیه تا ابهای گرم خلیج فارس ) نه تنها کم نشده که ظاهرا هم بیشتر شده است!.
در چنین شرایطی این پرسش پیش می اید که ایا اساسا در صورت بروز جنگ منافعی وجود خواهد داشت تا مثلا روسیه از ان در کمال ارامش ! بهره برداری نماید؟ ایا جمهوری اسلامی ایران امریکا و غرب و اسراییل در باتلاق و تور کاخ کرملین خواهند افتاد؟ ایا برنامه هسته ای صلح امیز ایران انقدر خطرناک (!؟)است که غرب و اسراییل به قیمت نابودی و تضعیف همه توان خود با ان مقابله نظامی نمایند و با دست خود قدرتهایی همچون روسیه و چین و هند و غیره را بر خود مسلط نمایند؟ از همه مهمتر ایا انها انقدر بی فکر هستند که بدون در نظر گرفتن اثار شدید و ویرانگر و فاجعه بار منطقه ای و جهانی فقط به این دلیل که انها فکر می کنند جمهوری اسلامی ایران به نزدیکی ساخت بمب اتم رسیده است! خود و منطقه و جهان را در استانه فاجعه (اگر نگوییم نابودی) قرار دهند؟
پاسخ پر اشکار است که منفی می باشد چرا که خدای ناکرده در صورت بروز جنگ عملا بنظر می رسد جنگ جهانی سوم در خواهد گرفت و بسیاری از حکومتهای حامی غرب منطقه توسط دول و یا مردم خود این کشورها سرنگون خواهند شد و تروریسم و جنبش های افراط گرایی شدیدا مذهبی(بسیار خطرناک تر از طالبان و القاعده ) در کنار ناسیونالیسم کور و نابودکننده و انارشیست و کمونیسم بسیار افراطی و ویرانگر منطقه ای و جهانی بروز خواهند نمود و بی تردید جغرافیای سیاسی منطقه و جهانی دگرگون خواهد شد. پر واضح است در چنین شرایطی نه چندان محیط زیست سالم و قابل زندگی در منطقه و جهان باقی خواهد ماند و نه جمعیت سالم و
بدور مانده از جنگ و کشتار . بعلاوه درگیر شدن توان غرب در هر نوع جنگ احتمالی عملا فرصت را در اختیار کشورهای محروم افریقا و یا کشورهایی چون زاپن (برای باز پس گیری جزیره اشغال شده توسط روسیه در روزهای اخر جنگ دوم جهانی ) و چین (برای پس گرفتن تایوان) و کره شمالی (برای بدستن اوردن کره جنوبی) و ارزانتین (برای گرفتن جزایر خود از انگلیس) و ... می گذارد تا سرزمینهایی را که متعلق به خود می دانند و هم اکنون مستقیم و یا غیر مستقیم در تسلط غرب است را باز پس گیرند.
نتیجگیری:
بنا به دلایل فوق است که بنظر می رسد هم برای روسیه و چین و هم ما (ایران اسلامی)و هم امریکا و غرب و کشورهای منطقه و حتی اسراییل که همه تلاتش کنیم تا در منطقه و به دلیل واهی جنگی" جهان ویرانکن" در نگیرد و امریکا نه خود و نه به اسراییل اجازده دهد تا بازی قدرتهایی چون چین و روسیه را خورده و جو گیر شده و دست به کاری بزنند که نهایتا همه در ان بازنده خواهند شد. بنظر می رسد پرزیدنت پوتین و مدودف فراموش کرده اند همین پارسال بود که غرب گرجستان را به جان روسیه انداخت و یا نه ! فراموش نکرده اند بلکه انها می خواهند با بازی دادن اسراییل و امریکا و غرب و تحریک انها برای حمله به ایران اسلامی در واقع مقابله به مثل
نموده و انتقام عمل پارسال انها را بگیرند! در هر حال بنظر می رسد همه باید این حقیقت غیر قابل انکار را باور کنیم که منافع همه در گسترش صلح و امنیت همه جانبه و تعمیق روابط دوستانه و حسن نظر و اعتماد به یگدیگر است و نه ایجاد دشمنی و اعمال کینه توزانه و نقشه های شیطانی که همه را با هم نابود و یا تا نزدیکی نابودی سوق دهد در پایان ارزو دارم تا بهترین روابط ممکن را جمهوری اسلامی ایران با همه ملل و دول جهان داشته باشد قطعا و تحقیقا اگر روسیه و امریکا و غرب با جمهوری اسلامی ایران صادق باشند از فشار و پرونده سازی و ایراد و اعلام اتهامات واهی و بزرگ نمایی فعالیت های صلح امیز ایران دست بردارند و ایران را باور کنند خواهند
دید که صمیمی تر و دوست داشتنی تر از ایران دوستی نخواهند یافت بسیاری از مشکلات منطقه ای و جهانی با کمک ایران حل و فصل خواهد شد همانگونه که اگر با ایران اسلامی درشتی کنند همان خواهند شنید که از طرف رییس جمهور محترم ایران اسلامی تا کنون شنیده اند و در این شب تولد منجی عالم بشریت مهدی موعود "عج" ارزو و دعا می نمایم تا صلح و دوستی بر منطقه و جهان بطور کامل اعاده گردد و جهل و نادانی و نفرت و دشمنی و کشتار و ظلم و تبعیض و استثمار و استعمار برای همیشه نابودگردد و عشق ودوستی محبت بین همه ملل و دول منطقه و جهان بهمراه ازادی و کرامت انسانی برای همه بشریت به برکت این شب عزیز دایر گردد .امین یا رب العالمین .سعید شجاعی سعدی- شیراز- دوشنبه شب- 89/5/4
برابر با شب تولد حضرت مهدی"عج"
---------------------