حل و فصل مشکلات بین ایران و آمریکا بمعنی تقویت صلح و امنیت جهانی و تامین هر چه بیشتر
منافع و امنیت ملی طرفین است
برخلاف رابطه بسیار خوب جمهوری اسلامی ایران با دو کشور روسیه و چین، متاسفانه رابطه ایران با کشورهای غربی و بویژه با آمریکا و بطور طبیعی با هم پیمانان عرب و غیر عرب آنها، رابطه ای بین ضعیف تا بسیار بد (از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز ) در نوسان بوده است.این سردی روابط بر منافع و امنیت ملی ایران و کشورهای غربی و در نهایت کل جهان البته با شدت متفاوت اثر منفی داشته است.
بنده سعید شجاعی سعدی بعنوان یک پژوهشگر و فعال اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی نزدیک به دو دهه است در تلاش هستم تا اولا از شدت اختلافات بین دو طرف بکاهم و ثانیا تلاش کنم تا دو طرف را به بازگشایی سفارتخانه ها و عادی سازی روابط تشویق نمایم.
در واقع نگارش صدهها مطلب و تحلیل و انتشار هزاران پست به دو زبان فارسی و انگلیسی در شبکه های اجتماعی چون "تویتر" و "فیس بوک" "لینک این" و مانند آنها و نیز در شبکه های اینترنت داخلی و همچنین نگارش و ارسال دهها نامه به رهبر و مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران و مسئولین کشورهای غربی منجمله به روسای جمهور وقت آمریکا و نیز به روسای سازمانهای بین المللی و سازمانهای مردم نهاد و افراد با نفوذ در همین راستا بوده است.
در همین جا نیز بنده آماده گی خود را برای سخنرانی و برقراری پنل و گفتگوی جامع در مراکز مهم سیاسی و فرهنگی و علمی و دانشگاهی کشورهای مختلف دنیا در جهت گسترش فرهنگ صلح و نوع دوستی و نیز شناساندن نتایج بسیار سازنده برقراری روابط بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی و هم پیمانان آنها و نیز شناساندن خسارتهای بسیار مخرب ادامه حالت نه صلح و نه جنگ بر امنیت و منافع ملی طرفین و بر امنیت و صلح جهانی ، بشرط دعوت رسمی اعلام می نمایم.
در مورد موثر بودن فعالیتهای صلح طلبانه و فرهنگی بنده باید عرض کنم که اگر تعداد نفرات دنبال کننده مطالب و نیز میزان مراجعه به صفحات اینترنتی که مطالب و تحلیلها و پستهای فرهنگی و صلح طلبانه و حقوق بشری بنده را که به دوزبان انگلیسی و فارسی و در دو حوزه داخلی و بین المللی منتشر شده است و نیز ایمیل و کامنتهای فراوان حاوی نظرات مختلف خواننده گان را بعنوان شاخص اثرگذاری این فعالیتها در سالیان دراز گذشته در نظر بگیریم در این صورت باید گفت این فعالیتها در دو حوزه داخلی و بین المللی با درجات مختلف سازنده و موثر بوده است.
بعنوان یک فعال و پژوهشگر اینترنت محور فرهنگ و صلح جهانی بنده سعید شجاعی سعدی یازده پرسش
اساسی از پرزیدنت ترامپ و تیم سیاسی و اقتصادی و امنیت ملی آمریکا ایشان در باره روابط دو کشور ایران و
آمریکا را ارایه نموده ام تا شاید در هرج و مرج سیاسی نسبی که در کاخ سفید بوجودآمده است کمکی هرچند
ناچیز به بهبود روابط دو کشور و تصمیم سازی درست توسط شخ...
چرا پرزیدنت ترامپ و تیمش نمی توانند موقعیت ژئو پلتیک ایران را درک کنند؟
آیا پرزیدنت و تیمش ترامپ می دانند بیشتر مشکلاتشان با تجدید رابطه با ایران قابل حل است؟
چرا با وجود نقش بسیار خوب ایران در منطقه پرزیدنت ترامپ و تیمش به ایران نزدیک نمی شوند؟
آیا پرزیدنت ترامپ می تواند کشوری بزرگ و متمدن و باستانی ایران را نادیده بگیرد؟
آیا پرزیدنت ترامپ و تیمش میداند بیشتر از 90 درصد ایرانیان با سواد هستند؟
آیاپرزیدنت ترامپ و تیمش میدانند برقراری تحریم ضد ایران بنفع چین و روسیه و به ضررمنافع غرب است؟
آیا پرزیدنت ترامپ میداند مردم ایران بسیار میانه رو و منطقی هستند؟
آیا پرزیدنت ترامپ و تیمش میدانند ایرانیان در پیشرفت کشور آمریکا و دیگر کشورهای غربی نقش مهمی داشته اند؟
آیا پرزیدنت ترامپ و تیمش میدانند ایرانیان 8000 است که به صلح و امنیت و فرهنگ جهان خدمت کرده اند؟
آیا پرزیدنت ترامپ و تیمش از تخت جمشید و هزاران آثار دیگر تمدن و فرهنگ 8000 ساله ایران بازدید کرده است؟
آیا پرزیدنت ترامپ و تیمش میدانند رفع تحریمهای ضد ایران برای غرب و متحدانش امنیت و منافع فراوان می سازد؟
آیا پرزیدنت ترامپ و تیمش میدانند من حاضرم به آنها کمک کنم تا بهتر ایران را بشناسند؟
اشتباه تاریخی گنگره و دولت جمهوری خواهان در آمریکا، بی توجه ای به نامه های دلسوزانه بنده!
شهرت ایران به "پل پیروزی" دلایل بی شمار تاریخی دارد که مهمترین آن فرهنگ و تمدن آسمانی، انسانی ایران بوده است.
اما ظاهرا پرزیدنت ترامپ و مشاورانش بویژه دختر بزرگ و پرنفوذش بانو "ایوانیکا" و شوهرش گشنر و صد البته گنگره تحت تسلط بخشهای تندرو حزب جمهوری خواه مانند نئوکان ها، تی پارتی ها، و نئو محافظه کاران و غیره از این واقعیت تاریخی ایران و اثر نجات بخشش یعنی داشتن رابطه با ایران گاملا بی اطلاع اند .
همین اینک نه تنها کنگره و پرزیدنت و حزب جمهوری خواه موقعیت شان بدلیل سیاستهای کاملا اشتباه در حوزه داخلی و خارجی بخطر افتاده است که موقعیت و آبروی مجمع سرمایداران بزرگ جهانی که پرزیدنت ترامپ را در چارچوپ قوانین آمریکا بسختی و با پشت سرگذاشتن موانع بی شمار به ریاست جمهوری رساند نیز بشدت به خطر افتاده است.
بنده سعید شجاعی سعدی بعنوان یک فعال و پژوهشگر اینترنت محور صلح و فرهنگ جهانی بارها طی چند نامه به پرزیدنت ترامپ و بانو ایوانیکا و غیره سعی کردم تا بهترین راههای ساده برون رفت از مشکلات پیش روی پرزیدنت ترامپ و دولتش را مستندا در اختیارشان قرار دهم که اولین مرحله آن برقراری دوباره روابط سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و غیره بین آمریکا و ایران بود و در این نامه ها پیشنهاد نمودم تا دولت آمریکا بجای دشمنی و تهدید و تحریم ایران در یک تصمیم تاریخی همه دشمنی های بین آمریکا و ایران را به دوستی و همکاری همه جانبه تبدیل نماید. در این نامه ها مستندا اثبات نمودم که روابط با ایران موقعیت دولت آمریکا و شخص پرزیدنت ترامپ و خانواده اش را بشدت در افکار عمومی مردم جهان و نیز مردم آمریکا بالا خواهد برد.
اما متاسفانه آنها ظاهرا همه چیز را شوخی گرفتند و بی توجه به موارد ذکر شده در نامه های بنده، با اصرار بر ادامه اشتباهات سریالی وحشتناک خود، کار رابه آنجا رسانیده اند که امروز تقریبا سرتاسر امریکا و جهان مردم و رسانه ها یک صدا پرزیدنت ترامپ و خانواده اش و کنگره و نیز حزب جمهوری خواه آمریکا را به نژاد پرستی، جنگ طلبی، پایمال نمودن حقوق بشر، گشترش خشونت و اسلام ستیزی و علاوه بر همه اینها شخص پرزیدنت ترامپ را به جنون جنسی و عدم تعادل شخصیتی متهم نموده و می نمایند. بنده شکی ندارم اگر پرزیدنت ترامپ و بانو ایوانیکا و شوهرش به پیشنهادات بنده توجه نموده
بودند همین اینک در این بن بست سیاسی و بمباران رسانه ای و ترک و استعفای پی در پی یاران و دوستانشان روبرو منی شدند. بنظر من هنوز هم دیر نشده و اگر همین لحظه آنها به پیشنهادات بنده عمل نمایند می توانند جبران گذشته را بنمایند اما سئوال مهم این است آیا غرور و تکبر بی جا اجازه چنین تصمیم سرنوشت سازی را به آنها خواهد داد؟ بنده که اصلا خوشبین نیستم، به همین دلیل
آسمان حاکم بر موقعیت سیاسی و اقتصادی و امنیتی پرزیدنت ترامپ و خانواده ایشان را بسیار تیره و تار می بینم و ممکن است نه فقط آنها با استیضاح و برکناری روبرو باشند و دیگر حمایت مجمع سرمایداران بزرگ جهانی را دارا نباشند که همه دار و ندار خود را نیز با مصادره و یا بوسیله پرداخت خسارت به شاکیان حقیقی و حقوقی داخلی و خارجی در دادگاهای آمریکا و یا دادگاهای بین المللی از دست بدهند مگر تا دیر نشده از خواب بیدار شوند !.
لطفا در صورت تمایل خواندن این مطلب مهم را بدیگران نیز سفارش فرمایید.با سپاس
28مرداد 1332 یادآور ننگین ترین روز و بدترین رویداد سیاسی در تاریخ 100 صدساله اخیر ایران عزیز است
در 28مرداد 1332 دکتر محمد مصدق و دولتش توسط کودتای انگلیسی- آمریکایی سرنگون گردید و در پی آن یک فرصت بزرگ تاریخی برای پیشرفت همه جانبه ایران و ایرانی به همین ساده گی از بین رفت.
پژوهشهای اینترنت محور بنده سعید شجاعی سعدی ، نشان از این واقعیت دارد که اگر این کودتای ضد انسانی و دمکراسی اتفاق نمی افتاد، ایران هم اینک در آسیا در ردیف اول تا سوم آسیا و حداکثر در ردیف چهارم تا دهم جهان از نظر رشد اقتصادی، صنعتی و صد البته رشد اجتماعی و فرهنگی قرار می گرفت.
بزرگترین عامل وقوع چنین رویداد کثیفی عبارت بود از اختلافات داخلی و تهاجم ناجوانمردانه افراد و گروههای سیاسی و رسانه ای و سوی استفاده دستگاه های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا از این اختلافات در کنار فقر فرهنگی و اقتصادی بخشی از مردم بزرگ ایران بود که برنامه ریزان امریکایی و انگلیسی با آگاهی از این موارد و صرف پول و بکارگیری سیاست تفرقه بنداز و حکومت کن عملا بخشی از مردم را بجان بخش دیگر انداختند و نهایتا موفق شدن دکتر مصدق و آیه الله کاشانی را که تا چند ماه قبل متحد سیاسی یکدیگر بودندرا خواسته و یا ناخواسته روبروی هم قرار دهند و بدبختانه بخشی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی ایران را نیز که فاقد درک تاریخی درستی از تاریخ و فرهنگ و تحولات سیاسی ایران بودند را با دادن پول و مقام بالاتر و رانتهای بی حساب و کتاب بخود جلب نمایند.
از سوی دیگر و متاسفانه بر خلاف تکذیب های که حزب توده ایران از فردای کودتا تا به امروز نموده است اما شواهد تاریخی نشان از آن دارد که آگاهانه و یا نا آگاهانه این حزب بدترین ضربات سیاسی و امنیتی را با انجام پی در پی راهپیمایی های ضد دولت مصدق به دولت ملی و مردمی ایران وارد نمود.
بعلاوه مقامات حکومت شوروی کمونیستی برای تضعیف همه جانبه دولت دکتر مصدق حتی دقیقه ای را از دست نمی دادند تا آنجا که از پس دادن حدود 20 تن طلای ایران که بعنوان امانت نزد آنها بود به دولت دکتر مصدق خوداری نمودند تا دولت ایران نتواند برای مردم آذوقه و کار و خدمات عمومی لازم را فراهم سازد اوج نامردی دولت کمونیستی شوروی آنجا بود که بلافاصله پس از کودتا آن 20 تن طلا را تحویل کودتاگران داد.
بهر حال بنده سعید شجاعی سعدی بعنوان یک فعال و پژوهشگر فرهنگ و صلح جهانی ویک شهروند ساده ایرانی هشدار میدهم در همین لحظه هم ازخیلی از کشورهای پیشرفته جهان عقب تریم و اگر می خواهیم به قافله پیشرفت همه جانبه کشورهای جهان برسیم نباید به هیچ بها و یا به هیچ بهانه ای ملت و کشور خود را در گیر تنش و ناامنی و چند دستگی نماییم تا بیگانگان با سوی استفاده از آن فرصتهای طلایی برای پیشرفت و رشد و توسعه همه جانبه را از ما بگیرند. به امید ایران و ایرانی بسیار سربلند تر از ایران و ایرانی کنونی. آمین.
پیش از آنکه بنفع ایران باشد بیشتر به نفع آمریکا است که فورا آمریکا
روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی ایران را برقرار نمایند
تنش های نظامی اخیر بین سپاه پاسداران بسیار قدرتمند و بانفوذ و نیروی دریایی آمریکا در هفته ها و روزهای اخیر در خلیج فارس و بویژه بعد از برقراری تحریمهای گسترده ضد جمهوری اسلامی ایران و منجمله ضد سپاه بشدت افزایش یافته است.
متاسفانه شخص پرزیدنت ترامپ و داماد و دختر یهودیش در کنارمشاوران بشدت تندرو و ضد جمهوری اسلامی ایران بی توجه به منافع همه جانبه و دراز مدت آمریکا و متحدانش و نیز بی توجه به صلح و امنیت جهانی ، فقط و فقط زبان تهدید و تحریم را ضد جمهوری اسلامی ایران برگزیده اند و تقریبا همه راههای مسالمت آمیز دیگر را دستکم تا این لحظه بسته اند و بدنبال آن هستند تا بزودی برخلاف قوانین بین المللی و با وارد کردن اتهامات دروغین توافق جهانی برجام را پاره نمایند.
آنها عملا بجای حمایت از دولت معتدل دکتر حسن روحانی در ایران به دنبال تضعیف و نهایتا سرنگونی آن گام بر میدارند و نشان داده انداین کار را آگاهانه انتخاب نموده اند تا با رفتن دولت روحانی (بوسیله استیضاح و دیگر روشها) دولتی تندرو و بسیار رادیکال تر از دولت دکتر احمدی نژاد درایران حاکم شود تا ترامپ و یارانش عملا بتوانند ضمن انداختن بخشی از مشکات آمریکا گردن چنین دولتی همچنین دشمنی قدرتمندی را به کشورهای عربی حوزه خلیج قارس نشان دهند که سران این کشورها حاضر باشند برای جلب نظر امریکا و متحدانش در دفاع از آنها همه اندوخته چند هزار میلیارد دلاریشان را بپردازند.
بنده سعید شجاعی سعدی بعنوان یک فعال و پژوهشگر اینترنت محور صلح و فرهنگ جهانی بر این باورم این سیاست از اساس اشتباه است چرا که تحقیقا بنظر نمی رسد نه اروپا و نه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و نه حتی کشوری چون اسراییل حاضر باشند روی سیاستهای تندروانه پرزیدنت ترامپ و مشاورانش که حتی با مخالفتهای جدی در آمریکا روبرو شده است حساب باز کنند به دلیل بی اعتمادی به سیاستهای ترامپ و تیمش است که حدود 100 هیئت از کشورهای مختلف جهان در مراسم تحلیف رئیس جمهور روحانی شرکت کردند و همانگونه که رسما اعلام شد دولت عربستان رسما از دولت عراق خواسته است تا بین دو کشور ایران و عربستان سعودی برای کاهش تنش ها و بر قراری دوباره روابط همه جانبه میانجیگری نماید.
بنده نه فقط بعنوان یک شهروند ایرانی که بعنوان یک فعال و پژوهشگر اینترنت محور صلح و فرهنگ جهانی به پرزیدنت ترامپ و تیم مشاورانش پیشنهاد می کنم سریعا سیاستهای زورگویانه و اشتباه ضد ایرانی خود را متوفق کنند و با بازگشایی سفارتخانه های دو کشور در واشینگتن و تهران فورا روابط عادی سیاسی را با ایران برقرار سازند.
اگر پرزیدنت ترامپ واقعا بخواهد رئیس جمهور باقی بماند و ضمن تامین منافع آمریکا و متدانش همچنین منافع سیاسی، مالی و خانوادگی خود را نیز بدست آورد باید فورا با ایران مصالحه نماید بپردازد و گرنه مجمع سرمایداران بزرگ جهانی همانگونه که او را در چارچوب قوانین رئیس جمهور آمریکا نمود همانگونه نیز او را با زمینه سازی برکنار یا سرنگون خواهند نمود چرا که همه دریافتند جمهوری اسلامی ایران نه در شعار که در واقعیت یک ابرقدرت منطقه ای و یک بازیگر بسیار تاتیرگذار در خاورمیانه است. این حقیقت با شکست گروههای تا دندان مسلح طرفدار امریکا، اسراییل و کشورههای عربی و غیره عربی در سوریه، لبنان، عراق، یمن و غیره آنهم با هزینه چند ده میلیاردی که برای آنها شده بود، به اثبات رسیده است.
احتمالا با خواندن این تحلیل شما خواننده فرهیخته نیز با بنده هم عقیده اید که جرا باید آمریکا روابط دیپلماتیک خود را با ایران هر چه زودتر برقرار نمایند.
هر چند فضای سیاسی جهان قبل از شروع ریاست جمهوری پرزیدنت ترامپ فضای گل و بلبل نبود اما تا این درجه نیز دچار آشفتگی و هرج ومرج نبود.
همانگونه که در مطالب و تحلیلهای قبلی خود نشان دادم پرزیدنت ترامپ فقط رئیس جمهور آمریکا نیست بلکه نماینده مجمع سرمایداران جهانی نیز میباشد.
بنده سعید شجاعی سعدی بعنوان یک پژوهشگر و فعال فرهنگ و صلح جهانی، براساس پژوهشهای منتشره پیشین اینترنت محور خود بر این باورم پرزیدنت ترامپ و مشاورانش با هدایت مجمع سرمایه داران جهانی در دوران مبارزات تبلیغاتی سال گذشته آمریکا کلاه گشادی سر روسیه و شخص پرزیدنت پوتین باهوش گذاشتند.
آنها از توان سایبری و جاسوسی روسیه در جهت تغییر نتایج انتخابات بنفع خود بهره گرفتند اما بعد از بقدرت رسیدن، زیر همه قول و قرار خود برای جبران زدند و نه تنها به روسیه چیزی ندادند که تحریمهای بی سابقه ای نیز بر آن تحمیل کردند.
در مورد ایران و کره شمالی نیز آنها به تبعیت از فرامین صادره از مجمع سرمایداران جهانی به افزایش تهدید و تحریم و ایجاد تنش و گسترش فضای جنگی روی آوردند.
ترامپ و مشاورانش بخوبی می داند شروع هر جنگی با کره شمالی یعنی جنگ با چین که حامی اصلی و نگهدارنده حکومت کمونیستی در کره شمالی است.
جنگ با ایران نیز دارای عواقب فاجعه بار نه تنها برای ایران و آمریکا که کل خاورمیانه و حتی جهان است.
در چنین شرایطی بنظر می رسد دولت پرزیدنت ترامپ عملا خود را از دیدگاه سیاسی در شرایط مرگ و زندگی قرار داده است.
در چنین وضعیتی اگر فرض کنیم همه متحدان آمریکا در ناتو هم با ترامپ همکاری کنند بنظر نمی رسد امریکا بتواند همزمان با روسیه و چین و کره شمالی و ایران و ونزوئلا درگیر شود.
اظهارات مقامات مختلف سابق و کنونی و شخصیتهای مهم و نیز مراکز پژوهشی آمریکا در روزهای اخیر ضد تصمیمات و سیاستهای ترامپ (در دو حوزه داخلی و خارجی ) گواه نوعی سردرگمی کم سابقه در آمریکا است.
شاید بتوان گفت اگر پرزیدنت ترامپ بخواهد به روییه کنونی خود ادامه دهد حتی انجام کودتای نظامی ضد دولت ترامپ و یا استیضاح او و همچنین وقوع انقلاب مردمی برای سرنگونی دولتش دیگر کاری غیر ممکن بنظر نرسد، هرچند بدلایل ساختار حکومتی و حقوقی حاکم بر آمریکا چندان زمینه ای برای چنین اموری متصور نگردد.
روز خبرنگار را به همه خبرنگاران ایرانی شاد
باش عرض می نمایم و یاد و خاطره همه شهیدان بویژه
شهیدان خبرنگار را گرامی میدارم